سفارش تبلیغ
صبا ویژن

fereshteh

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ fereshteh خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

 



[ چهارشنبه 92/11/30 ] [ 3:50 عصر ] [ fereshteh ]

نظر

سلامتی سربازی که دوس دخترش عروس شد...
سلامتی سربازی ک 55دقیقه تو صف ایستاد تا 1دقیقه صدا عشقشو بشنوه ولی چیزی نشنید جز:
"مشترک مورد نظر در حال مکالمه میباشد"
سلامتی سربازای بی ملاقاتی
سلامتی اشکایی که از دوری عشقشون و خانوادشون میریزن
سلامتی بیخبریاشون از خیلی جاها
سلامتی پدر مادراشون که چشم براهشونن
سلامتی اونایی که رفتن سربازی عشقشونم رفت با یکی دیگه
سلامتی سربازایی که تو خدمت هم خرج خانواده میدن"



[ چهارشنبه 92/11/30 ] [ 3:48 عصر ] [ fereshteh ]

نظر

هستن دخترایی که نگران پاک شدن آرایششون نیستن چون آرایش ندارن

و صورتشون بی آرایش زیباست

با روسرشون گنبد امام زاده درست نمیکنن

دخترایی که وقتی یه پسر. پولدار میبینن دلشون نمی لرزه ...چون دلشون دله نه ژله

هستن دخترایی که با دیدن ماشین پسرا کف نمیکنن ....چون اینا دخترن نه دلستر

عشق براشون مقدسه ...اگه بهش دچار بشن همه کار برای عشقشون انجام میدن

سلامتی همشون♥♥♥ 



[ چهارشنبه 92/11/30 ] [ 3:47 عصر ] [ fereshteh ]

نظر

اسلام...

فقط یک کلمه نیست یک تمدن است ...

فقط یک کلمه نیست معصومیت است..

فقط یک کلمه نیست زندگی است ...

فقط یک کلمه نیست بقای ایران است ...

فقط یک کلمه نیست اتحاد بین المللی است ..

به فرزندانمان از همان کودکی اسلام و قرآن را بشناسانیم... 



[ سه شنبه 92/11/29 ] [ 8:57 عصر ] [ fereshteh ]

نظر

من از اینکه انسان باشم ، استعفاء می دهم.
لطفا کسی باشد و استعفای من را بپذیرد تا این بار گران را بر زمین بگذارم.
خانم گوزن !
از اینکه همنوعانم اینقدر وحشی هستند ، متاسفم.
از اینکه در میانهء چنین اراذلی می زییَم ، متاسفم!
از اینکه من هم همچون این اوباش نام انسان بر خود دارم ، متاسفم!
از اینکه اینقدر دستانم خالی است ، متاسفم.
متاسفم و هزاران بار دیگر متاسفم.
من حالم بد است ، بد...............



[ سه شنبه 92/11/29 ] [ 8:54 عصر ] [ fereshteh ]

نظر

مجری: این چیه میخوای بفروشی؟
فامیل: اون درِ ماسته
مجری: درِ ماسته!؟
فامیل: بَرَ، چشتونو گرفته؟
مجری: کی درِ ماست میخره آخه؟
فامیل: اونایی که با عجله ناهار میخورن بعد در ماستشونو بر میدارن میندازن سطل آشغال، اونا برای اینکه اگه نصف ماستشون زیاد مونده باشه کپک نزنه، این دَرو میخرن میزارن روش که از آفت جوروگیری بشه.
مجری: حالا این چند هست؟
فامیل: خریداری شما؟ میخوای؟
مجری: مثلاً
فامیل: باید زنگ بزنم بپرسم
مجری: به کی زنگ بزنی!؟
فامیل: زنگ بزنم ببینم االان چند شده، تو همین ثانیه، چون ثانیه به ثانیه داره میره بارا.
مجری: در ماسته این!
فامیل: آقا من اینو به شما بفروشم خودم نمیتونم بخرم . . .



[ سه شنبه 92/11/29 ] [ 8:28 عصر ] [ fereshteh ]

نظر

خدا کجاست ؟






به یاد داشته باش !

خدا در دستیست که به یاری می گیری ،

در قلبیست که شاد می کنی

در لبخندیست که به لب مینشانی

خدا در عطر خوش نانیست ، که به دیگری می دهی ،

درجشن و سروریست که برای دیگران بپا می کنی ،

و آنجاست که عهد میبندی و عمل می کنی ! 



[ جمعه 92/11/25 ] [ 6:31 عصر ] [ fereshteh ]

نظر

 

یک روز یک زن و مرد ماشینشون با هم تصادف ناجوری می کنه. بطوریکه ماشین هردوشون بشدت آسیب میبینه. ولی هردوشون بطرز معجزه آسایی جون سالم بدر می برن.

وقتی که هر دو از ماشینشون که حالا تبدیل به آهن قراضه شده بیرون میان، رانندهء خانم بر میگرده میگه:


- آه چه جالب شما مرد هستید!.... ببینید چه به روز ماشینامون اومده! همه چیز داغون شده ولی ما سالم هستیم! این باید نشونه ای از طرف خدا باشه که اینطوری با هم ملاقات کنیم و ارتباط مشترکی رو با صلح و صفا آغاز کنیم!

مرد با هیجان پاسخ میگه:

- اوه ... "بله کاملا" ...با شما موافقم این باید نشونه ای از طرف خدا باشه!

بعد اون خانم زیبا ادامه می ده و می گه:

- ببین یک معجزه دیگه! ماشین من کاملن داغون شده ولی این شیشه مشروب سالمه. مطمئنن خدا خواسته که این شیشه مشروب سالم بمونه تا ما این تصادف خوش یمن که می تونه شروع جریانات خیلی جالبی باشه رو جشن بگیریم!

و بعد خانم زیبا با لوندی بطری رو به مرد میده.

مرد سرش رو به علامت تصدیق تکان میده و در حالیکه زیر چشمی اندام خانم زیبا رو دید می زنه درب بطری رو باز می کنه و نصف شیشه مشروب رو می نوشه و بطری رو برمی گردونه به زن.

زن درب بطری رو می بنده و شیشه رو برمی گردونه به مرد.

مرد می گه شما نمی نوشید؟!


زن لبخند شیطنت آمیزی می زنه در جواب می گه:

- نه عزیزم ، فکر می کنم الان بهتره منتظر پلیس باشیم !!!

 

 



[ دوشنبه 92/11/21 ] [ 6:15 عصر ] [ fereshteh ]

نظر

 

در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دو انتهای چوبی می بست...چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد.

 یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک های کوچکی داشت. هربار که مرد مسیر خانه اش را می پیمود نصف آب کوزه می ریخت.


مرد دو سال تمام همین کار را می کرد. کوزه سالم و نو مغرور بود که وظیفه ای را که به خاطر انجام آن خلق شده به طورکامل انجام می دهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط می تواندنصف وظیفه اش را انجام دهد.


هر چند می دانست آن ترک ها حاصل سال ها کار است. کوزه پیر آنقدر شرمنده بود که یک روز وقتی مرد آماده می شد تا از چاه آب بکشد تصمیم گرفت با او حرف بزند : " از تو معذرت می خواهم. تمام مدتی که از من استفاده کرده ای فقط از نصف حجم من سود برده ای...فقط نصف تشنگی کسانی را که در خانه ات منتظرند فرو نشانده ای. "


مرد خندید و گفت: " وقتی برمی گردیم با دقت به مسیر نگاه کن. " موقع برگشت کوزه متوجه شد که در یک سمت جاده...سمت خودش... گل ها و گیاهان زیبایی روییده اند.

                
مرد گفت: " می بینی که طبیعت در سمت تو چقدر زیباتر است؟ من همیشه می دانستم که تو ترک داری و تصمیم گرفتم از این موضوع استفاده کنم.


این طرف جاده بذر سبزیجات و گل پخش کردم و تو هم همیشه و هر روز به آنها آب می دادی. به خانه ام گل برده ام و به بچه هایم کلم و کاهو داده ام. اگر تو ترک نداشتی چطور می توانستی این کار را بکنی؟

 

 



[ دوشنبه 92/11/21 ] [ 3:0 عصر ] [ fereshteh ]

نظر

 

دو آتش نشان وارد جنگلی می شوند تا آتش کوچکی را خاموش کنند .

 

آخر کار وقتی از جنگل بیرون می آیند و میروند کنار رودخانه ،

 

صورت یکی شان کثیف است و صورت آن یکی  تمیزاست .

 

سوال : کدامشان صورتش را می شوید ؟

 

 

 

جواب : آن که صورتش کثیف است به آن یکی نگاه می کند و فکر

 

میکند صورت خودش هم همان طور است. اما آن که صورتش تمیز

 

است می بیند که سرتاپای رفیقش غبار گرفته است و به خودش  می

 

گوید : حتما من هم کثیفم ، باید خودم را تمیز کنم.  

 

حالا فکر کنیم چندین بار اتفاق افتاده که دیگران از رفتار بد ما و یا ما

 

از رفتار بد دیگران به شستشو و پالایش روح خودمان پرداخته ایم یا

 

، وقتی فرد مقابل ما مهربان و خوب و دوست داشتنی نیست یه کمی

 

باید به خودمون شک کنیم!!

 

 



[ دوشنبه 92/11/21 ] [ 2:59 عصر ] [ fereshteh ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه
(بالابر) <
Up Page
کد پرش به بالای صفحه وب
(موس)
  • انجمن
  • (کج شدن) کپی کردن)
  • انجمن
  • موس

    موس

    آهنگ