شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا

fereshteh

+ راننده ماشيني در دل شب راه رو گم كرد و بعد از مدتي، ناگهان ماشينش خاموش شد... همون جا شروع كرد به شكايت از خدا، كه خدايا پس تو داري اون بالا چيكار ميكني ؟ چون خسته بود، خوابش برد و وقتي صبح از خواب بلند شد، از شكايت ديشبش خيلي شرمنده شد، چون ماشينش دقيقا نزديک يک پرتگاه خطرناک خاموش شده بود! به " خداوند" اعتماد كنيم ...
Elahe
95/6/4
عکس چقدر به متن مياد
out of world
خيلي جالبه
fereshteh
B-)
Elahe
:-o
Elahe
عالي بود:)
fereshteh
:D مرسي دوست عزيزممم :)
آواي من
فوق العاده بود
حالا هي براي پرايد جوک بسازيد ، قدرشو نميدونيد که :|
fereshteh
:D
درست شد پارسي ؟؟
fereshteh
are khodaro shokr
عجو
wanted007
عالــــــــــــــــــــــــــــــــي@};-
چراغ جادو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top